نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دکتری حقوق بین الملل عمومی و دانش آموخته دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران- پست داک دانشگاه تهران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
مکانیسم ماشه در برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، ابزاری حقوقی با پیامدهای عمیق سیاسی و فلسفی است که با هدف تضمین اجرای تعهدات هستهای ایران طراحی شد. این مقاله با بهرهگیری از رویکرد تحلیل اسنادی، به بررسی چارچوب قانونی این مکانیسم در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد میپردازد. یافتهها نشان میدهد که این سازوکار در عین حال که ابزاری مؤثر برای راستیآزمایی و نظارت است، چالشهای جدی برای اصول حاکمیت ملی و رویههای استاندارد حقوق بینالملل ایجاد میکند. در این پژوهش، به تحلیل انتقادی پیامدهای سیاسی، و همچنین ابعاد اخلاقی و فلسفی مربوط به مفاهیمی چون عدالت و اعتماد در روابط بینالملل پرداخته شده است.مکانیسم ماشه در برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، ابزاری حقوقی با پیامدهای عمیق سیاسی و فلسفی است که با هدف تضمین اجرای تعهدات هستهای ایران طراحی شد. این مقاله با بهرهگیری از رویکرد تحلیل اسنادی، به بررسی چارچوب قانونی این مکانیسم در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد میپردازد. یافتهها نشان میدهد که این سازوکار در عین حال که ابزاری مؤثر برای راستیآزمایی و نظارت است، چالشهای جدی برای اصول حاکمیت ملی و رویههای استاندارد حقوق بینالملل ایجاد میکند. در این پژوهش، به تحلیل انتقادی پیامدهای سیاسی، و همچنین ابعاد اخلاقی و فلسفی مربوط به مفاهیمی چون عدالت و اعتماد در روابط بینالملل پرداخته شده است.مکانیسم ماشه در برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، ابزاری حقوقی با پیامدهای عمیق سیاسی و فلسفی است که با هدف تضمین اجرای تعهدات هستهای ایران طراحی شد. این مقاله با بهرهگیری از رویکرد تحلیل اسنادی، به بررسی چارچوب قانونی این مکانیسم در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد میپردازد. یافتهها نشان میدهد که این سازوکار در عین حال که ابزاری مؤثر برای راستیآزمایی و نظارت است، چالشهای جدی برای اصول حاکمیت ملی و رویههای استاندارد حقوق بینالملل ایجاد میکند. در این پژوهش، به تحلیل انتقادی پیامدهای سیاسی، و همچنین ابعاد اخلاقی و فلسفی مربوط به مفاهیمی چون عدالت و اعتماد در روابط بینالملل پرداخته شده است.مکانیسم ماشه در برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، ابزاری حقوقی با پیامدهای عمیق سیاسی و فلسفی است که با هدف تضمین اجرای تعهدات هستهای ایران طراحی شد. این مقاله با بهرهگیری از رویکرد تحلیل اسنادی، به بررسی چارچوب قانونی این مکانیسم در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد میپردازد. یافتهها نشان میدهد که این سازوکار در عین حال که ابزاری مؤثر برای راستیآزمایی و نظارت است، چالشهای جدی برای اصول حاکمیت ملی و رویههای استاندارد حقوق بینالملل ایجاد میکند. در این پژوهش، به تحلیل انتقادی پیامدهای سیاسی، و همچنین ابعاد اخلاقی و فلسفی مربوط به مفاهیمی چون عدالت و اعتماد در روابط بینالملل پرداخته شده است.مکانیسم ماشه در برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، ابزاری حقوقی با پیامدهای عمیق سیاسی و فلسفی است که با هدف تضمین اجرای تعهدات هستهای ایران طراحی شد. این مقاله با بهرهگیری از رویکرد تحلیل اسنادی، به بررسی چارچوب قانونی این مکانیسم در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد میپردازد. یافتهها نشان میدهد که این سازوکار در عین حال که ابزاری مؤثر برای راستیآزمایی و نظارت است، چالشهای جدی برای اصول حاکمیت ملی و رویههای استاندارد حقوق بینالملل ایجاد میکند. در این پژوهش، به تحلیل انتقادی پیامدهای سیاسی، و همچنین ابعاد اخلاقی و فلسفی مربوط به مفاهیمی چون عدالت و اعتماد در روابط بینالملل پرداخته شده است.مکانیسم ماشه در برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، ابزاری حقوقی با پیامدهای عمیق سیاسی و فلسفی است که با هدف تضمین اجرای تعهدات هستهای ایران طراحی شد. این مقاله با بهرهگیری از رویکرد تحلیل اسنادی، به بررسی چارچوب قانونی این مکانیسم در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد میپردازد. یافتهها نشان میدهد که این سازوکار در عین حال که ابزاری مؤثر برای راستیآزمایی و نظارت است، چالشهای جدی برای اصول حاکمیت ملی و رویههای استاندارد حقوق بینالملل ایجاد میکند. در این پژوهش، به تحلیل انتقادی پیامدهای سیاسی، و همچنین ابعاد اخلاقی و فلسفی مربوط به مفاهیمی چون عدالت و اعتماد در روابط بینالملل پرداخته شده است.مکانیسم ماشه در برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، ابزاری حقوقی با پیامدهای عمیق سیاسی و فلسفی است که با هدف تضمین اجرای تعهدات هستهای ایران طراحی شد. این مقاله با بهرهگیری از رویکرد تحلیل اسنادی، به بررسی چارچوب قانونی این مکانیسم در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد میپردازد. یافتهها نشان میدهد که این سازوکار در عین حال که ابزاری مؤثر برای راستیآزمایی و نظارت است، چالشهای جدی برای اصول حاکمیت ملی و رویههای استاندارد حقوق بینالملل ایجاد میکند. در این پژوهش، به تحلیل انتقادی پیامدهای سیاسی، و همچنین ابعاد اخلاقی و فلسفی مربوط به مفاهیمی چون عدالت و اعتماد در روابط بینالملل پرداخته شده است.
کلیدواژهها [English]